Telegram.me/ShadyFans
لندن در دهه ي 1960
هرکسي يه داستاني راجع برادران "کري" داشت
ميتونستين پا به هر مي فروشي بذارين
اما من اونجا بودم و با داشتن حقيقت
اونا برادر بودن..اما با پيماني بيشتر از پيمان خوني
شريک ...شاهزاده هاي گانگستري
ران کري يک مافياي مستقل شهر لندن بود
تشنه ي خون، غير معقول اما در عين حال بامزه
اما رجي من متفاوت بود
شما يه بار در زندگي مبارز خيابوني اي
باور کنين وقتي ميگم خيلي برام عشق
افسانه
صبح بخير البي-
ميري به اون دو تا چاي تعارف کني؟ -
سلام اقايون
چطورين؟
اره يا نه؟
اين چيه؟ ماشين "داگنام انگيا"؟
خيلي مناسبته براتون
اين يکي براي تو خيلي شيري هست
ميشه گم شي کري؟
نميخوام با اون همه تجاوزکار و قاتلي که بايد برين
اون تو کجا ميرينين؟
روز خوبي داشته باشين.خوشحال باشين
ببخشيد بابت اون
رانندم کجاست؟فرانک کجاست؟-
چي؟ -
باشه پس بيا بريم دنبالش
سوار شو.ميرسونمت -
اين دوتارو يادت نره.خيلي مهم هستن-
بياين دنبالم -
چطوري ورا؟
ريتا ميخواستم بيام دم خونتون
مال توئه؟-
خواهش ميکنم-
شرقي هاي شهر
با يه پليس حاضر نيستن صحبت کنن
حرومزاده هاي لعنتي کثيف لندني
ميشه ماشينتو برات تميز کنيم؟
فرانک خونه ست؟
فرانـــــــک!
تو کي هستي؟-
اها يادم اومد شناختمت..شناختمت
اتفاق ميفته ديگه
چي ميخوري؟-
اين هر آب نباتي نيست.آبناب "شلبرت" ليمويي
بفرما-
خوشمزه ست.نه؟
نبايد که بجويش-
پس چطوري بايد به "شلبي"ـش برسم؟
با صبور بودن-
صبور بودن تورو به جايي نميرسونه
نيم دقيقه ي ديگه رج..الان ميام پايين
تو دردسره؟-اره-
با من مياي بيرون؟
باشه..اما نه به اون دليل
شنبه شب؟
چيکار ميکني؟ نيمه برهنه دم در با يه مرد
برو اشپزخونه و بقيه ظرفهارو بشور-
مرسي
يه بار ديگه خواب بموني فرانک
يا ماهي فروشي..يا هرمغازه اي که ازش اومدي-
مغازه چاپ
برميگردي به همون خراب شده.مفهومه؟
خواهرت چيکار ميکنه؟
به اون کالج هاي "پيتمن" ميره که
خيلي با کلاس و با وقاره
اون رفته بود مدتي
اره؟-
همينجا وايستا فرانک
چهاردقيقه..طول نميکشه
س
البي،فکرميکني چقدر طول ميکشه بفهمه؟-
Ali EmJay (Master) : ترجمه
تا يکي دوتا دروغ راجعشون بشنوين
جسوربازي در نميارم
اونا برادر دوقلو هم بودن
شهري که قرار بود فتحش کنن
مثل رجي پيدا ميکنين
ميخواست تا جوري که الان ازش متنفرم,بدم بياد
صبح بخير اقا -
اره البي-
دو فنجون چاي دارم.ميخواين؟
با سراعت 60کيلومتر در 40 دقيقه ميره اينا؟
مشکي و قديمي و چلاق
.اره ميشم
دستگير کنين مزاحمتون بشم
فکر کنم همين طوري عن ميکنين
نزديک کريسمسه
رج، اون نميتونست صبح از تخت بيرون بياد -
نيومد.پيداش نشد.گويا حالش رو نداشته
تو خيابون "اورمزبي" بود؟
نه ميخوام قدم بزنم.روز قشنگيه-
به روي چشم-
من خيلي اروم راه ميرم-
خوش ميگذره؟
مامان گفت اينو اشپزخونه جا گذاشتي
اره مرسي-
مرسي رج-
اما يه گانگستر رو ميبوسن
فرانسيس..خواهر فرانک-
اون موقع خيلي بچه بودي..الان بزرگ شدي
آب نبات-
هست.ميشه مزه اش کنم؟
مرسي-
نه؟-
نه-
مگه نه؟
اگه بياي بهش اسون ميگيرم
حرف ميزني؟ چت شده فرانسيس؟
اين مال توئه-
برميگردي به مغازه ي پنيرفروشيت
چاپ-
تايپ رو ياد ميگيرن..تايپ سريع
کجا مخفيش ميکردين؟
اون روحيه اش لطيف و شکننده ست،رج
اره-
با يکم قايم باشک-